اعتراض به عزاداری امام حسین(ع) هدف قراردادن قرآن و همه انبیاست
به گزارش خبرگزاری حوزه، این مرجع تقلید در پاسخ به نامه ای پیرامون فلسفه عزاداری اباعبدالله الحسین(ع)، تاکید کردند: اگر عزاداریها برای حضرت سیدالشهداء علیهالسلام نبود، همه چیز مُرده بود؛ اینها رمز حیات، حفظ سابقه، حفظ هویّت و میراث بزرگ فرهنگی است . ایشان با اشاره به این که امام حسین علیهالسلام به عزاداری ما نیازمند نیست بلکه ما به او نیازمندیم، یادآور شدند: ما به معرفت راه حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و احیای مکتب آن حضرت و حرکت در این مسیر نیاز داریم . معظم له هدف قرار دادن عزاداریها و مراسم عاشورا را هدف قراردادن قرآن و عترت و همه انبیا و خوبیهاست دانسته و تصریح کردند: امام حسین(ع) شهید دیروز نبود و شهید همیشه جاودان است که به همه بشریت راه خوبزندگیکردن را آموختند . متن نامه و پاسخ های حضرت آیت الله صافی گلپایگانی بدین شرح است : بسمه تعالی محضر مبارک آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدّظله با سلام و تحیّت؛ چند وقتی است که نکاتی پیرامون فایده عزاداری برای امام حسین، ذهنم را مشغول کرده است که خواهش میکنم به آنها پاسخ دهید تا ابهامات بنده برطرف شود : الف) عزاداری و روزهایی از سال را سیاهپوشیدن و غمگینبودن آن هم به خاطر اینکه یک انسان خبیث در 1400سال پیش، انسان خوبی را کشته و دیگر موضوع تمام شده است چه فایدهای دارد؟ امثال این واقعه بارها در تاریخ اتفاق افتاده است. آیا این همه اوقات خود را صرف عزاداریکردن بیخردانه نیست؟ آیا حرف اهل سنّت که میگویند: «شیعیان مردهپرست هستند» درست نیست؟ آیا با سر و سینهزدن و راهاندازی دسته و هیئت، امام حسین زنده میشود؟ ب) همچنین در جایی خواندم وقتی یک شخص غربی، در عزاداری شیعیان برای امام حسین، شرکت کرد از یکی از شیعیان پرسیده بود: «چه کسی این امام را کشته است؛ مسیحیان یا یهودیان؟» که وقتی با جواب منفی روبرو و متوجه شده بود که توسّط مسلمانان در 1400 سال قبل کشته شده است، متعجّبانه گفته بود: «خودتان طرف را کشتهاید، بعد خودتان دارید برایش عزاداری میکنید؟ این کارهای شما و صدمهزدن به خودتان و کار و زندگی را رهاکردن بعد از 1400 سال چه فایدهای برای او دارد؟ و به چه درد شما میخورد؟» بفرمایید واقعاً فایدهی این همه عزاداری و کار را رهاکردن، برای ما و برای امام حسین چیست؟ پاسخ حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: بسم الله الرحمن الرحیم علیکم السلام و رحمة الله ج الف: ما اگر به این حادثه از چشم مقاصد و معانی بلند آن و مراتب عالی و مقامات ملکوتی انبیاء و اولیاء و درجات قُرب آنها به خداوند متعال نگاه کنیم و سخن بگوییم، باید مخاطبان آن مطالب کسانی باشند که یا ملائکه ملأ اعلی باشند و یا اگر ابناء بشرند همردیف و همطراز آنها باشند، حضرت امام حسین علیهالسلام را در عالیترین مرتبهی امامت که مثل حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام پس از طیّ آن مقامات و درجات عالیه به آن نائل گردید بشناسیم و امام را در همان جایگاهی معرّفی کنیم که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله او را به آن معرّفی نمود و خود با همین پایگاه بیمانند عاشورایی، اوج عظمت وجود خود را به جهانیان نشان داد و موقفی را اتّخاذ فرمود که صعود و پرواز به آن جز با بالهای روحالأمینی و برتر میسر نیست . شما میگویی: یک انسان خبیثی یک انسان خوبی را کشته، و سنّی مذهبها را به نداشتن معرفت به عظمت خاندان پیغمبر صلیالله علیه و آله تا این حد متّهم میکنی! اینکه انسان خبیث، انسان خوب را میکُشد امری عادی است و بوده است . در این حادثه، جایگاه شمر و ابن زیاد، سنان بن انس و یزید که حسین بن علی سبط پیغمبر و سیّد جوانان اهل بهشت را میکشند عنوان خبیث بر آنها به قدری کم معنی است که اگر خباثت همه خبیثها را به یک نفر بدهند باز هم برای او کم است و عنوان انسان خوب بر حسین علیهالسلام - کسی که جامع همه خوبیها و کمالات انسانی و انسان اشرف و اجلّ و اکرم و اعز و اولی به خدا و پیغمبر است- عنوانی عادی و بسیار کمبها است . شیعه، مردهپرست نیست. شیعه، زنده و زندهپرور است، چنانکه تجلیل قرآن از انبیا، از ابراهیم و موسی و عیسی و صفا و مروه و حجر و مقام و بیت مردهپرستی نیست . شیعه در تجلیل از حسین علیهالسلام، از قرآن کریم و وحی الهی الهام گرفته و به هدایت آن عمل میکند که آنها (مردگان) را بستایید و به هدایت آنها هدایت یابید؛ أُولئِکَ الَّذینَ هَدَى اللهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ. (سوره انعام، آیه190) این موضوع تمام نمیشود، چنانکه اسم ابراهیم و ملّت ابراهیم و مقام ابراهیم و اسم موسی و عیسی و روزها و یاد مواقف و مقامات آنها تمام نمیشود. این برنامهها، این سینهزدنها و عزاداریها اعلام وجود و نفی شرک، نفی استکبار، نفی استحقار و استضعاف است. این برنامهها مثل اذان است، مثل أشهد أن لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله است. مردهپرستی نیست. شما میگویید چی زنده میشود؟ اینها اگر نبود، همه چیز مُرده بود. اینها رمز حیات است، حفظ سابقه است، حفظ هویّت است و میراث بزرگ فرهنگی است. (ب): این منطق و گفتاری که نقل کردهاید، از بیسوادی سازندهی ساختگی این گفت و شنودها حکایت دارد و به قدری سطح این سخنان پایین و پایین است که انسان نمیداند چه بگوید! بسیار جاهلانه و عوامانه است. امام نه در نبرد با مسیحیان و نه یهودیان و نه اهل مذاهب دیگر کشته شد. امام، آن وجود مجسّم حقخواهی و حقپرستی و ستمستیزی و عدالتخواهی در نبرد بین حق و باطل و عدالت و ظلم و علم و جهل کشته شد. او در میدان «إنّی لا أرى الموتَ إلّا سعادةً والحیاةَ مع الظالمین إلّا بَرَماً» و در راه نجات مستضعفان و احیاء دین کشته شد. با تأسف فراوان تمام آن واقعهی بزرگ و تاریخی و آن همه افتخارات و مواقف بزرگ که ایستادن و ایستادگی بر هر یک آنها کار نامدارترین رجال تاریخ است را در این خلاصه میکنید که مرد خبیثی، مرد خوبی را کشته است و به واقعهای که امثال و نظائر آن همیشه و همواره اتفاق میافتد تشبیه میکنید؛ نه سوابق این حادثه را میگویید و نه آن مرد خبیث را میشناسانید و نه آن مرد خوب را تعریف میکنید؛ نه از حَسَب و نَسَبَش، نه از اخلاق و رفتار و سیرهاش و نه از مسئولیتهای بزرگی که مثل او بر عهده دارد میگویید! چنان وانمود میکنید که شخصی عادی، زیدی را کشته و دعوایی شخصی بوده و طرفین دعوا به جان هم افتادند و این هزار و چهارصد سال پیش که نه، اگر دیروز و همین امروز چنین شخصی عادی کشته شود، عزاداری و این همه برنامههای وسیع و مجالس سخنرانی و ... برایش بیجا است. نقلکنندهی این سؤال و جواب، اگر مغرض نیست، علل حادثه، رجال حادثه، سوابق یزید و بنیامیّه و دشمنی آنها با اسلام و جنایات بزرگ آنها را برای آن فرد غربی میگفت تا تصدیق کند که این حادثه که یکهزار و چهارصد سال پیش اتفاق افتاده، اگر چهارصد هزار قرن پیش هم اتفاق افتاده بود باید آن را بازگو کرد و به همه نسلها رسانید. این، مکتب است، مدرسه است، هویّت عالی و متعالی بشر است. تکریم انسانهای والا و حقپرست است. پهلوان این قیام و اقدام، فرد عادی نیست. آسمان، زمین، کهکشانها و عرش و کرسی است. امام حسین علیهالسلام است. او بود و خودش بود و تاریخ برای او همتا و همطراز نشان نمیدهد. یک آدم خوب همیشه هست و افرادش در کوچه و بازار بسیار و بیشمارند امّا کسی از آنها امام حسین علیهالسلام نیست. او فرد یگانه بشر است. باید فراموش نشود، باید درسش و مکتبش همیشه مطرح باشد. امام حسین علیهالسلام به عزاداری ما نیازمند نیست بلکه ما به او نیازمندیم. ما به معرفت راه او و رفتن در راه و احیاء مکتب او نیاز داریم. میخواهیم باشیم، میخواهیم با شرافت زندگی کنیم، میخواهیم ذلیل نباشم و در مقابل طواغیت و گردنکشان و متکبران سر خضوع و ذلّت فرود نیاوریم. این عزاداریها همهاش فائده است. همهاش انسانساز است. عزاداریها و مراسم عاشورا را هدف اعتراض قرار دادن، هدف قراردادن قرآن و عترت و همه انبیا و همه خوبیهاست. مسأله، عظیمتر از این حرفهایی است که میگوییم. امام حسین علیهالسلام شهید فضیلت و حقیقت در طول تاریخ است. او شهید دیروز نبود؛ او شهید همیشه جاودان است که به همه بشریت راه خوبزندگیکردن را آموخت. او الگو و اسوه برای همه آزادیخواهان جهان است. بلی، حسین علیهالسلام امام و رهبر همه آزادمردان در طول تاریخ است. این است که حسین علیهالسلام همیشه زنده است و مردمی که با حسین علیهالسلام باشند، همیشه زنده و سرافراز و سربلند هستند. سلام الله علیک یا مولای یا ابا عبدالله روحی و ارواح العالمین لک الفداء.
یکی از رفقاتعریف می کردمی گفت:مدتی بودباخودم فکرمی کردم که دیگه مردم دراعتقاداتشون سست شده اند،اماوقتی به دیدن ضریح تازه ساخت امام حسین(علیه السلام)رفتم اون شوروحال مردم را دیدم وماه محرم جوان های عزیزومتدین ایرانی رادرهیئت هادیدم که اون طورباحالت عجیبی ضجه می زنندوعزاداری می کنندمتحیرشدم تازه فهمیدم نه!مثل اینکه من کاملا اشتباه کرده ام آخه امام حسین (علیه السلام)ایناروبه طرف خودش کشیده ایناروخریده.
پیامبراکرم(ص)می فرمایند:برطول عمرنمی افزایدمگرکارنیک.
رفتار یزید پس از واقعه عاشورا نشان دهنده این است که او نه تنها دست از اعمال خلاف بر نداشته که بر آن افزوده، زیرا بعد از واقعه کربلا؛ فتنه حرّه را در مدینه برپا نمود و خون بسیارى را ریخت، و باقى صحابه را در آنجا کشت، و به مسلم بن عقبة دستور داد از ایشان بعنوان بردگى و بندگى یزید بیعت بگیرد، و اگر اجل مهلتش مىداد براى حفظ حکومت جنایات دیگرى را نیز مرتکب مىشد، «فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ».
«احتجاج امام سجّاد علیه السّلام بر یکى از شامیان» «در بدء ورود او و همراهانش بر یزید بن معاویه- لعنه اللَّه-»
از دیلم بن عمر نقل است که گفت: هنگامى که اسیران آل محمّد صلّى اللَّه علیه و آله را به شام آوردند من آنجا بودم، پس آنان را بر پلّکان مسجد که همیشه جاى اسیران بود بر پاى داشتند و در میانشان علىّ بن حسین علیهما السّلام بود، پس پیرمردى شامى نزد ایشان آمده و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک ساخت و شاخ فتنه را برید!، و از ناسزا گفتن چیزى فرونگذارد. چون سخن او به آخر رسید حضرت بدو گفت: من سکوت کردم تا سخنت به پایان رسید و آنچه در دل از عداوت و کینه داشتى اظهار نمودى، پس تو نیز همچو من که برایت سکوت نمودم خاموش باش. پیرمرد شامى گفت: بگو.
حضرت فرمود: آیا قرآن خواندهاى؟ گفت: آرى. فرمود: تا حال به این آیه برخوردهاى: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»؟ گفت: آرى.
فرمود: مائیم قربى و نزدیکان رسول که خواستار مودّت به ایشان شده، آیا در سوره بنى اسرائیل به حقّى که مخصوص ماست نه دیگر مسلمین برخوردهاى؟ گفت: نه. فرمود:
آیا تا حال این آیه را تلاوت نمودهاى: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ»؟ گفت: آرى.
فرمود: مائیم آن گروهى که خداوند به رسولش امر فرموده که حقّ ایشان را بپرداز.
پیرمرد شامى گفت: آیا واقعاً شما همان افرادید؟! حضرت سجّاد علیه السّلام فرمود: آرى ما همان افرادیم، آیا این آیه را تلاوت کردهاى:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى»؟ گفت: آرى.
حضرت فرمود: ما ذو القربى مىباشیم، آیا در سوره احزاب حقّى که فقط مخصوص ما نه دیگر مسلمین باشد یافتهاى؟
گفت: نه.
فرمود: مگر این آیه را نخواندهاى: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؟ پیرمرد شامى دست خود به آسمان بلند کرده و سه بار گفت:
خدایا بدرگاهت توبه مىکنم! بار الها از عداوت به آل محمّد توبه مىکنم، و از قاتلین أهل بیت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله اظهار بیزارى مىجویم، تا حال قرآن تلاوت مىکردم ولى متوجّه این مطالب نشده بودم.
تفسیر مودّت در سخن امام صادق علیه السلام
در روایتى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم:
«ما أَحَبَّ اللَّهَ مَنْ عَصاهُ؛ کسى که معصیت کند، خدا را دوست ندارد.»
بنابراین، کسى که با خطّ و مشى على علیه السلام نیز مخالفت بنماید او را دوست ندارد، بدین جهت محبّت باید انسان را به سوى اطاعت و بندگى و سرسپردگى بکشاند.
به همین علّت مىگوئیم که محبّت بدون اطاعت و بندگى، اساساً محبّت و مودّت نیست.
به داستان زیر توجّه کنید:
«حاجب» یکى از شعراى زبردست و ماهر بود؛ او که شاعرى با صفا و داراى اشعارى نغز بود، گاه همچون شاعرهاى عوام، اشعار عوامپسندى مىسرود.
روزى در وصف امیر المؤمنین على علیه السلام شعر نامناسب زیر را سرود:
حاجب اگر معامله حشر با على است من ضامنم، هر چه خواهى گناه کن
یعنى اگر عشق و مودّت و محبّت على علیه السلام باشد، براى نجات کافى است؛ هر چند انسان غرق در گناه شود. این محبّت دروغین که در شعر فوق آمده است چراغ سبزى براى گناهکاران است.
وى شبى على علیه السلام را در خواب دید، حضرت به او فرمود: حاجب این چه شعرى است که گفتهاى؟!
حاجب عرض کرد: چگونه بگویم؟
حضرت شعر او را به صورت زیر اصلاح کرد:
حاجب اگر معامله حشر با على است شرم از رخ على کن و کمتر گناه کن
بنابراین، محبّت به معناى اطاعت کردن از حضرت حق و ترک گناه است.
______________________________
(1) روضة المتّقین، جلد 13، صفحه 156.
(تاریخ ولادت و مدت زندگى حضرت سجاد علیه السّلام)
حضرت سجاد علیه السّلام روز جمعه و یا پنجشنبه نیمه ماه جمادى الآخر و یا در نهم ماه شعبان سال 38 و یا 36 در مدینه متولد شدند، کنیه آن جناب ابو محمد و یا ابو الحسن بودند و آن حضرت را قاسم هم میگفتند. القاب حضرت: سید الساجدین، زین العابدین، سجاد، و ذو الثفنات بود، علی بن الحسین را از این جهت «ذو ثفنات» میگفتند که محل سجده آن حضرت در پیشانى پینه گرفته بود.
مادر امام سجاد «شاه زنان» و یا شهربانو نام داشته است، امیر المؤمنین سلام اللَّه علیه هنگام خلافت ظاهرى خود حریث بن جابر حنفى را در یکى از شهرستانهاى شرقى حاکم کرد، و او دختران یزدجرد را خدمت آن حضرت فرستاد،علی علیه السّلام یکىاز آنها به فرزندش حسین و دیگرى را به محمّد بن ابى بکر ببخشیدند و حضرت سجاد و قاسم از این دو خواهر متولد شدند.
وفات حضرت امام زین العابدین علیه السّلام هم در روز شنبه دوازدهم محرم سال نود و پنج واقع شد، و در جوار عموى بزرگوارش در بقیع دفن گردید، و پس از پدر ارجمندش سى و چهار سال امامت کرد، و آن جناب بقیه خلافت یزید بن معاویه و معاویة بن یزید و مروان بن حکم و عبد الملک بن مروان را درک کرد، و در زمان خلافت ولید بن عبد الملک از جهان رحلت فرمود.
(مناقب و فضائل حضرت سجاد علیه السّلام)
سعید بن کلثوم گوید: در خدمت حضرت صادق علیه السّلام بودم در این هنگام امام از على بن ابى طالب علیه السّلام یاد کرد و آن جناب را طبق واقع و حقیقت مدح و ثنا نمود و سپس فرمود بخداوند قسم کسى جز امیر المؤمنین علیه السّلام نتوانست اعمال حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله را انجام دهد علی علیه السّلام مانند مردیکه میان بهشت و دوزخ قرار گرفته عمل میکرد از ثروت شخصى خود که با عرق جبین و کد یمین فراهم کرده بود هزار بنده خرید و آزاد کرد لباسهاى آن حضرت از کرباس تهیه میشد و هر گاه آستینش مقدارى زیاد میشد او را قطع میکرد و در میان فرزندان و خویشاوندانش علی بن الحسین مانند او زندگى مینمود روزى فرزندش ابو جعفر باقر علیه السّلام بر او وارد شد مشاهده کرد پدرش از فرط عبادت کاملا چهرهاش تغییر کرده و از بیدارى شبها صورتش زرد شده و از گریه کردنچشمهایش ورم نموده و پیشانیش از کثرت سجود پینه بسته و پاهایش از اثر قیام براى نماز ورم کرده است.
حضرت باقر فرمود: من هنگامى که پدرم را در این حال مشاهده کردم از فرط تأثر گریه کردم، و دلم بحالش سوخت، پدرم در این حال در فکر فرو رفته بود پس از مدتى متوجه من شد و گفت: اى پسرک من بعضى از آن اوراق را بمن بده که در آنها عبادت علی علیه السّلام را نوشتهاند، من کتابها را خدمت پدرم دادم و او مقدارى از آنها را قرائت کرد.
پس از این کتاب را با ناراحتى کنار گذاشت و فرمود کدام شخص توانائى دارد عبادت علی بن ابى طالب علیه السّلام را انجام دهد حضرت سجاد علیه السّلام هر گاه اراده میکرد وضوء بگیرد رنگش زرد میشد عرض میکردند: چرا در موقع وضوء حالت تغییر میکند؟ مى فرمود: میدانید براى رسیدن خدمت چه کسى خود را مهیا میکنم؟روایت شده حضرت علی بن الحسین علیهما السّلام شب و روزى هزار رکعت نماز اداء میکرد و باد او را مانند شاخه گندم حرکت میداد.
سفیان ثورى گوید: در خدمت حضرت سجاد از فضل و کرامت حضرتش سخن بمیان آمد، فرمود همین اندازه براى ما کافى خواهد بود اگر ما را از صلحاى ملت مسلمان بشمارند.
روایت شده حضرت زین العابدین روزى حسن بصرى را دیدند در کنار حجر الاسود براى مردم قصه میگوید حضرت به او فرمود: آیا خودت را براى مرگ حاضر کردهاى؟
عرض کرد: خیر فرمود: آیا از اعمالت در روز قیامت راضى هستى؟ عرض کرد: از این هم رضایت ندارم فرمود: آیا در آن جا خانهاى غیر از این خانه براى عمل هست؟
عرض کرد: خیر فرمود: آیا در روى زمین پناهگاهى غیر از این خانه هست؟ عرض کرد:
جز این جا پناهگاهى دیگر نیست فرمود: پس چرا مردم را از طواف باز میدارى؟! روزى خدمت آن حضرت عرض کردند: حسن بصرى میگوید: تعجب از کسى که هلاک شده نیست بلکه تعجب از آن کسى است که نجات پیدا کرده، حضرت فرمود:
من هم مىگویم: تعجب از کسى که نجات پیدا کرده نیست، بلکه تعجب از کسى باید کرد که چگونه هلاک شده با اینکه رحمت خداوند بسیار وسیع است.
طاوس یمانى گوید: در شبى وارد حجر شدم در این هنگام علی بن الحسین وارد شد وى مدتى نماز خواند و پس از آن بسجده رفت گفتم اینک مرد صالحى از خاندان نبوت بسجده رفته و لازم است گوش دهم تا وى در سجده چه میگوید پس از این گوش فرا دادم حضرت میگفت: «عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک» طاوس گوید: من این جملات را در هر گرفتارى که خواندم خداوند او را رفع کرد.
ابراهیم بن على از پدرش روایت کرده که گفت: من با على بن الحسین علیهما السّلام حج به جا آوردم، گاهى شترش بکندى راه میرفت، وى تازیانه را بطرف او اشاره میکرد پس از این میگفت: واى اگر قصاصى در بین نبود، بعد دست خود را از شتر برمیگردانید همین راوى گوید: آن حضرت هنگامى که پیاده براى حج حرکت میکرد مسافت بین مکه و مدینه را در بیست روز طى میکرد.
ابو محمد حسن بن محمد علوى گوید: یکى از خویشاوندان حضرت زین العابدین علیه السّلام در مقابل آن حضرت قرار گرفت و او را ناسزا گفت، حضرت به او چیزى نفرمودند، هنگامى که از محضر آن جناب بیرون گردید به همنشینانش فرمودند شما مطالب این مرد را شنیدید، من دوست دارم با من بیائید تا من در حضور شما جواب این مرد را بدهم.
آنان حرکت کردند، و حضرت هم کفشهاى خود را برداشت به اتفاق آنان روان شد و با خود میگفت: «و الکاظمین الغیظ» تا آخر آیه، آنان فهمیدند که حضرت سجاد با وى سخن درشتى نخواهد گفت، امام علیه السّلام آمد تا درب منزل آن مرد رسید حضرت فریادى زد او از منزل بیرون شد و در انتظار بود که حضرت به وى صدمه برساند.
على بن الحسین علیهما السّلام فرمود: اى برادر اگر مطالبى را که با من گفتى راست باشد من استغفار خواهم کرد، و اگر چنانچه ناروا باشد از خداوند میخواهم شما را رحمت کند، راوى گوید: آن مرد آمد از پیشانى آن جناب بوسید، و گفت: من به شما ناروا گفتم و من سزاوار آن حرفها هستم، راوى گوید: این مرد حسن بن حسن بن على بن ابى طالب علیهم السّلام بود.
روایت شده حضرت سجاد یکى از غلامان خود را فریاد زد، وى جواب نداد، بار دیگر صدا زد باز هم جواب نداد، فرمود: اى پسر من فریاد مرا شنیدى گفت آرى، فرمود: پس چرا جواب مرا ندادى؟ عرض کرد: از شما مطمئن بودم که مرا آزار نمیرسانید، فرمود: حمد میکنم خداوندى را که غلام مرا از من در امن قرار داده.
یکى از کنیزان حضرت زین العابدین علیه السّلام به دست مبارکش آب میریخت ناگهان ابریق از دست کنیز افتاد و دست آن حضرت را بدرد آورد، امام سر خود را بالا آورد، کنیز گفت: خداوند میفرماید: وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ امام فرمود: من خشم خود را فرو بردم، گفت: وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ فرمود: از تو درگذشتم، عرض کرد وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ فرمود: برو در راه خدا آزاد هستى.
محمد بن اسحاق بن یسار گوید: در مدینه خانوادههائى بودند که ما یحتاج زندگى آنان میرسید و آنان نمیدانستند روزى آنان از کجا مىرسد، هنگامى که على ابن الحسین وفات کردند این غذاها قطع شد.
اخبار و روایات در این باره زیاد است و بهمین اندازه براى اثبات فضائل و مناقب حضرت على بن الحسین علیهما السّلام کافى است.
مقام معظم رهبری:اگردرجامعه ما،عشق به امام حسین(علیه السلام)ویاداووذکرمصائب وحوادث عاشورامعمول ورایج نبود،معلوم نبودکه نهضت بااین فاصله زمانی وبااین کیفیتی که پیروزشد،به پیروزی می رسید،این عامل فوق العاده مؤثری درپیروزی نهضت بود
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام):مؤمن دنیاراسپردینش قرار می دهدوفاجردینش راسپردنیایش
.: Weblog Themes By Pichak :.