بسم رب الشهداوالصدیقین
مثل بازار!
کاسب ها هرگز دل به مشتری های عبوری و گذری نمی بندند بلکه هوای مشتری های ثابت را دارند و در میان جنس ها هر چه خوب تر باشد برای مشتری های ثابت خود می گذارند. و خدا مشتری ثابت و دائم است. و دنیا همان بازار است. الدُنیا سُوقٌ... و ما هم قرار است در این بازار به کسب فضیلت ها پرداخته و طهارت و پاکی بخریم؛ پس چه بهتر که هوای مشتری ثابت خود را که خداست داشته باشیم و فضیلت ها را برای او انجام دهیم و نه خوش آمد دیگران. درست همان کاری که حافظ می کرد و تنها هوای همان مشتری دائم خود را داشت. «بنده ی پیر مغانم که لطفش دائم است ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست» و بالاتر از حافظ، یوسف بود. یوسف چرا یوسف شد؟ چون هوای مشتری ثابت خود را داشت، نه زلیخا را، چون او مشتری موقت بود.
بسم رب الشهدا والصدیقین
گناه، نابود کننده درخت ایمان
مرحوم فیض کاشانی روایتی را در مورد تکرار گناه از وجود مقدس امام حسن عسکری (ع) نقل میکند که چه بلایی را بر سر انسان میآورد. حضرت عسکری (ع) میفرماید: وقتی گناه انسان را احاطه کرد و مهار اعضا و جوارح و حالات درون انسان را به دست خودش گرفت، شروع به نابود کردن ریشههای ایمان میکند، چون ایمان در مقابل گناه طاقت نمیآورد.ایمان شجر? طیبه است، ولی گناه مانند اسیدی است که پای درخت ایمان بریزند که ریشه آن درخت را میسوزاند. شما ده روز گناه نمیکنید و چه عبادات خوبی نصیب شما میشود، اما یک بار که گناه میکنید تا یک ماه نمیتوانید آن حالات و آن عبادات را داشته باشید، پس معلوم میشود که آن یک گناه با ریشه ایمان درگیر میشود و حال انسان را عوض میکند.
من یک مقدار صریحتر برای شما بگویم که اگر گناه ادامه پیدا کند، انسان را از وجود مقدس حضرت حق متنفّر میکند!
بسم رب الشهداوالصدیقین
مثل زغال خاموش!
زغالهای خاموش را کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شوند، چون همنشینی اثر دارد.
ما هم مثل همان زغالهای خاموشیم؛ پس اگر کنار کسانی بنشینیم که روشناند، نورانیتی دارند و گرما و حرارتی دارند، ما هم به طفیل آنها روشنی میگیریم و گرما و حرارتی پیدا میکنیم، وگرنه در قیامت حسرت میخوریم.
یکی از حرفهای جانسوز اهل جهنم همین است:
ای کاش با فلانی رفیق نبودم و با او نمینشستم. او تاریک بود و مرا هم مثل خود تاریک کرد.
یعنی ای کاش رفیقی سر راهم سبز میشد که خود سبز بود، روشن بود، صفا و نوری داشت تا من هم از پرتو او طرفی میبستم.
بسم رب الشهداوالصدیقین
مثل جوشکاری!
بچهها به جوشکاری خیلی علاقه دارند، هر چه هم میگویی: پسر جان! نگاه نکن اذیت میشوی. میگوید: دلم میخواهد! خوشم میآید!
اما شب که شد ناخوشیها شروع میشود، و چشمدرد امانش را میبرد، و تازه میفهمد که بعضی خوشیها پایان خوشی ندارند. و همینجاست که به خود میآید و با خود میگوید: ای کاش حرف بزرگترها را آویزه گوش میکردم.
حال، بزرگتری مثل امیرالمؤمنین علی(ع) به ما همین را میگوید:
«کم من نظرة جلبت حسرة»
چه بسا نگاهی که حسرت و ندامت در پی دارد.
بسم رب الشهداوالصدیقین
راهی برای گناه نکردن
امان نامه از گناه...
امیــرالمـومـنین علی علیه السلام فرمـودند:
هر کس نماز صبح را بر پا دارد و پس از نماز در جایش بنشیند و سوره توحید را یازده مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت کند آن روز مرتکب گناه نمیشود، هر چند شیطان به سوی او طمع کند.
«ثواب الاعمال، صفحه 341»
بسم رب الشهداوالصدیقین
نماز و قرآن
در مواردی قرآن و نماز در کنار هم آمده اند ، مانند :
(یَتلُونَ کِتابَ اللّهِ وَ اَقامُوا الصَّلوةَ)
قرآن تلاوت می کنند و نماز به پای می دارند .
و یا در جای دیگر می فرماید : (یُمَسِّکوُنَ بِالْکِتابِ وَ اَقامُوا الصّلوة )
به قرآن تمسّک می جویند و نماز به پای می دارند .
گاهی برای نماز و قرآن ، یک صفت آورده شده ، چنانکه کلمه ذِکر هم به قرآن گفته شده است : (اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکر)
ما ذکر را نازل کردیم .
و هم فلسفه نماز شمرده شده است : (اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْری )
نماز را بخاطر یاد من به پای دار .
جالب آنکه گاهی بجای کلمه نماز کلمه قرآن آمده است ، مانند آیه (اِنَّ قُرآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً)
که گفته اند مراد از قرآن الفجر ، نماز صبح است .
بگذریم که خواندن قرآن بصورتِ حمد و سوره ، یکی از واجباتِ نماز است و بحث نماز در اکثر سوره های قرآن ، هم در بزرگ ترین سوره (بقره ) و هم در کوچک ترین سوره ها (کوثر) آمده است??.
بسم رب الشهداوالصدیقین
امام علی علیه السلام :
فـَاعـْمـَلُوا وَالْعـَمـَلُ یـُرْفـَعُ، وَالتَّوْبـَةُ تَنْفَعُ، وَالدُّعَاءُ یُسْمَعُ، وَالْحَالُ هَادِئَةٌ وَالاَْقَلاَمُ جَارِیَةٌ. وَ بَادِرُوا بِالاَْعْمَالِ عُمُراً نَاکِساً.
نهج البلاغه ، خ 230، ص 723.
امام علی علیه السلام :
عـمـل کـنید (تا هنگامى که ) عمل (شما به پیشگاه خدا) بالا مى رود و توبه نفع مى بخشد و به دعـاهـاى شـمـا تـرتـیـب اثـر داده مـى شـود (عـمـل کـنـیـد تـا زمـانـى کـه ) احـوال آرام و قـلمـهـاى (فـرشـتـگـان بـراى نـوشـتـن اعـمـال ) در جـریـان اسـت ، بـه انـجـام اعمال صالح مبادرت ورزید پیش از آنکه عمرتان پایان یابد.
بسم رب الشهداوالصدیقین
زهدحقیقی
از محضر آیت الله بهجت سوال شد که زهد حقیقی چیست و چگونه زاهد حقیقی باشیم؟
ایشان فرمودند: زهد حقیقی آن است که مالک نفس خودت باشی و در فعل و ترک مراقب اذن خداوند متعال باشی.
بسم رب الشهداوالصدیقین
داغی صحرای محشر
روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد. سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید، ولی ابوذر با آن لوازمی خرید. روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود: «هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.» سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد. وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت. پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است».
[ آشنایی با اسوه ها، سلمان فارسی، ص 125؛ به نقل از پند تاریخ، ج 1، ص 190 ]
بسم رب الشهداوالصدیقین
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: همیشه کاروانى از ملایک به امر الهى در عالم در حرکت اند و هنگامى که به جلسه ذکر و صلوات مى رسند، به یکدیگر مى گویند: فرود آیید وقتى که فرود آمدند، اهل جلسه را در هنگام دعا با آمین گفتن و در هنگام صلوات نیز با صلوات، همراهى مى کنند و در پایان به یکدیگر مى گویند: خوشا به حال افراد این جلسه که خدا آنان را آمرزید.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
.: Weblog Themes By Pichak :.